جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی جامه: (تعداد کل: 1)
بی جامه
[مَ / مِ] (ص مرکب) بدون لباس. برهنه برهنه :
گدایان بی جامه شب کرده روز
معطرکنان جامه بر عودسوز.سعدی.
بی جامهء نکو نتوان شد بدعوتی
این رمز را بپردهء هر در نوشته اند.
نظام قاری (دیوان ص24).
گدایان بی جامه شب کرده روز
معطرکنان جامه بر عودسوز.سعدی.
بی جامهء نکو نتوان شد بدعوتی
این رمز را بپردهء هر در نوشته اند.
نظام قاری (دیوان ص24).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.